آقا این کار معین عجب چیزیه
تو وبلاگ خانوم ف دیدم در مورد اتاق پرو و پس گرفتن و اینا صحبت کرده. یاد تجارب خودم افتادم.
سال های ابتدایی فروشندگیم ، هر جنسی رو هم پس میگرفتم ، هم تعویض میکردم. با وجود اینکه میدونستم دارم تو ایران زندگی میکنم و
مردم عزیز کشور چه کار هایی که نمیکنن.ولی دایورت بودم ، همکاری میکردم با مشتری . هم پس میگرفتم ، هم تعویض میکردم. هرچند که از طرفی هم معتقد
بودم که در صورتی که از اون جنس استفاده کرده باشن ، با پس گرفتن ام دارم به خریدار ِ بعدیه اون جنس خیانت میکنم و یه جورایی حق الناسه.
گذشت و گذشت و کم کم در طی چند سال چیز هایی دیدم که واقعا احساس کردم از نیّت خوبم سو استفاده کردند این مردم زیبا .
ریسه فروختم ، بعد از پس گرفتن کالا متوجه شدم گوشه اش کیک شکلاتی زده شده و باهاش جشن تولد 1 شبه رو گرفتن و فرداش پس آوردن.
بلندگو فروختم ، فهمیدم بعد از راه افتادن کارشون و مجلسشون ، برام پس اوردن.
فتوسل نوری فروختم ، متوجه شدم برد داخلش رو تعویض کردن و یه برد معیوب داخلش گذاشتن و برام پس اوردن.
و چند مورد دیگه .
توی دفترم یادداشت کردم . از 45 مورد ، فقط4 مورد دلیل موجه داشتن و واقعا" نیازی به اون کالا نداشتن.یعنی فقط 8 درصد.
تا چند سال بخاطر اون 8 درصد پای خیلی چیزاش موندم و پس گرفتم ، تا پارسال که اون 8 درصد رسیده بودن به 0 درصد : )))
و من موندم و یک تجربه ای جالب :
- ایرانی ، درست بشو نیست.
من هی از خودم شروع کردم و سعی کردم با یک گل بهار بشه . اما نشد و من موندم و این تجارب و فکت های اسفناک ؛
که تا مادامی که در ایران زندگی میکنم هرگز حاضر نیستم به تجربه ام پشت کنم.